ولادت حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان گرامی باد
حضرت آیتالله خامنهای: «نسل جوان، گرهگشای دورههای سخت و محنتهای بزرگ است و وقتی وارد میدان میشود، گرههای ریز و سخت گشوده خواهد شد.» ۱۳۷۷۲۷
علی بن حسین بن علی بن ابیطالب (۳۳-۶۱ق) مشهور به علیاکبر فرزند امام حسین(ع) و لیلی بنت ابیمرة و از شهدای کربلا. برخی او را بزرگترین فرزند امام حسین(ع) دانستهاند. امام حسین(ع) او را شبیهترین مردم به پیامبر اکرم معرفی کرده و فرمود که هر وقت مشتاق دیدن پیامبر(ص) میشدیم، به او نگاه میکردیم.
علیاکبر در روز عاشورا نخستین فرد از بنیهاشم بود که به شهادت رسید. پدرش بر بالای جنازه او حاضر شد و قاتلان او را نفرین کرد. علیاکبر در پایین پای پدر دفن است و قبر او داخل ضریح امام حسین(ع) قرار دارد.
برخی شیعیان، ۸ محرم را به علیاکبر اختصاص داده و برای او عزاداری میکنند. در برخی مناطق نیز برای او تعزیه میخوانند.
زندگینامه
علیاکبر فرزند امام حسین(ع) و لیلی بنت ابیمرة است.[یادداشت ۱][۱] او در زمان خلافت عثمان (خلافت: ۲۳ یا ۲۴-۳۵ق) به دنیا آمد.[۲] تاریخ دقیق تولد علیاکبر مشخص نیست؛[۳] با این حال در مقتل مقرم، تاریخ تولد او یازدهم شعبان سال ۳۳ هجری قمری ذکر شده است.[۴] ازاینرو در تقویم جمهوری اسلامی ایران نیز، ۱۱ شعبان به عنوان روز ولادتش، روز جوان نامگذاری شده است.[۵] سن او در هنگام شهادت، ۱۸، ۲۳ و ۲۵ نقل شده است.[۶] برخی محققان سن او را ۲۵[۷] و بعضی ۲۸ سال[۸] دانستهاند. در مقتل مقرم سن علی اکبر ۲۷ سال ذکر شده است.[۹]
کنیهاش ابوالحسن است.[۱۰] بیشتر منابع قدیمی او را علیاکبر نام نهادهاند؛[۱۱] تا از برادرش امام سجاد(ع)، متمایز شود؛[۱۲] اما برخی همچون شیخ مفید[۱۳] و فضل بن حسن طبرسی[۱۴] لقبش را اصغر گفته و اکبر را لقب امام سجاد(ع) دانستهاند. برخی از نسبشناسان و تاریخدانان، علیاکبر را بزرگترین فرزند امام حسین(ع) دانستهاند.[۱۵]
محمد بن یعقوب کلینی حدیثی از امام رضا(ع) نقل کرده که حکایت از ازدواج علیاکبر و داشتن فرزندی به نام حسن دارد؛[۱۶] در مقابل چنانکه گروهی از نسبشناسان گفتهاند از وی فرزندی نمانده[۱۷] و نسل امام حسین(ع) تنها از طریق امام سجاد(ع) ادامه پیدا کرده است.[۱۸] در یکی از زیارتنامهها، چنین به علیاکبر سلام داده شده است: «صَلّی الله عَلَیْکَ وَعَلی عِتْرتِکَ وَأهْلِ بَیْتِکَ وَآبائِکَ وَأبْنائِکَ؛ سلام خدا بر تو و بر عترت و اهل بیت تو و پدران و فرزندانت»[۱۹] که نشان از ازدواج و فرزند داشتن اوست.
مدفن
سلام بر تو ای اولین کشته شده، از نسل بهترین سلسله، از خاندان ابراهیم خلیل، درود خدا بر تو و بر پدر تو باد، که دربارۀ تو گفت: خدا بکشد آن گروهی را که تو را کشتند ای فرزندم، چه چیزی آنان را بر خدا عاصی کرد، و بر تجاوز به حرمت و احترام رسول واداشت، بعد از تو چقدر زندگی دنیا بیارزش است...
سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۵۷۳.
علیاکبر در ۱۰ محرم(روز عاشورا) به سال ۶۱ قمری در واقعه عاشورا به شهادت رسید و بدنش در پایین پای پدرش به خاک سپرده شد.[۲۰] قبر او داخل ضریح امام حسین واقع شده و شش گوشه بودن ضریح را به همین دلیل دانستهاند.[۲۱] سر او را به همراه سرهای شهدای کربلا به کوفه و شام بردند.[۲۲] درباره اینکه سر علیاکبر به بدنش ملحق شده یا در قبرستان باب الصغیر دفن است، اختلافنظر وجود دارد،[۲۳] سید محسن امین گفته است که در سال ۱۳۲۱ق در قبرستان باب الصغیر در دمشق بارگاهی را دیده که بر ورودی آن بر سنگی نوشته شده که اینجا مدفن سرهای عباس بن علی، علیاکبر و حبیب بن مظاهر است و آن را به احتمال قوی صحیح دانسته است.[۲۴] به گفته وی پس از بازسازی نام برخی دیگر از شهدای کربلا به آن افزوده شده است.[۲۵] این مکان امروزه به نام مقام رؤوس الشهداء (مدفن سرهای شهدای کربلا) شناخته میشود.[۲۶]
حضور در واقعه کربلا
علیاکبر در واقعه کربلا همراه پدرش بود. به گفته عقبة بن سمعان، امام حسین(ع)، در نزدیکی منزلگاه ثعلبیه[۲۷] یا قصر بنی مقاتل[۲۸] بر زین اسب خوابش برد. پس از آنکه بیدار شد، آیه استرجاع را بر زبان جاری کرد و بر اساس خوابی که دیده بود از کشته شدن خود و همراهانش خبر داد و با واکنش علیاکبر مواجه شد که «فَإِنَّنَا إِذاً لَا نُبَالِی أَنْ نَمُوتَ مُحِقِّین؛ هنگامی که بر حق هستیم از مرگ هراسی نداریم».[۲۹]
نسب مادر علیاکبر به بنیامیه میرسید.[۳۰] ازاینرو، در روز عاشورا به علیاکبر پیشنهاد شد که به یزید بن معاویه بپیوندد؛ ولی او این پیشنهاد را رد کرد و گفت: «اِنَّ قَرابَةَ رَسولِ اللهِ اَحَقُّ اَنْ تُرعیٰ (رعایت خویشاوندی رسول خدا(ص) به حقیقت نزدیکتر است.).[۳۱] بنا به گفته منابع تاریخی، عمر بن سعد با دیدن وی در میدان جنگ از او خواست که صحنه جنگ را ترک کند تا در امان باشد. علیاکبر این پیشنهاد را رد کرد و گفت:
اَنا عَلِیُّ بْنُ الحُسَیْنِ بْنِ عَلی | نَحْنُ وَ بَیْتِ اللهِ اَولیٰ بِالنَّبِی | |
تَاللهِ لایَحْکمُ فینا ابْنُ الدَّعِی | اَضْرِبُ بِالسَّیْفِ اُحامی عَنْ اَبی | |
ضَرْبَ غُلامٍ هاشِمیٍّ قُرَشی[۳۲] |
ترجمه: من علی فرزند حسین بن علی هستم، به خانه خدا (کعبه) قسم، ما به پیامبر(ص) سزاوارتریم؛ سوگند به خداوند این حرامزاده نمیتواند بر ما حکم راند، من شمشیر میزنم و از پدرم حمایت میکنم؛ آن هم شمشیر زدن نوجوانی از تبار هاشم و قریش.
چگونگی شهادت
یاران امام حسین (ع)، یکی پس از دیگری میجنگیدند و کُشته میشدند تا آن که جز خانوادهاش ، کسی با حسین(ع) نماند. در این هنگام علی اکبر(ع) قدم به میدان نهاد.[۳۳] گفته شده بیشتر منابع دست اول و معتبر، علی اکبر را اولین شهید[یادداشت ۲] از بنیهاشم ذکر کردهاند.[۳۴][یادداشت ۳] او پس از اندکی جنگ با سپاهیان ابن سعد نزد پدرش بازگشت و گفت سنگینی اسلحه مرا آزار میدهد و تشنگی مرا از پای درآورد. آیا جرعه آبی یافت میشود؟ امام حسین گریه کرد و فرمود: «به زودی جدت را ملاقات میکنی و آن حضرت شما را سیراب خواهد کرد که بعد از آن هرگز تشنگی نباشد.»[۳۵][یادداشت ۴] علیاکبر به میدان بازگشت، و مُرّةُ بن مُنقذ شمشیری بر فرق او زد. سپس دیگران بر او حملهور شدند و او را قطعه قطعه کردند.[۳۶] در برخی مقاتل چنین آمده: «فقطعوه بأسْیافهم إرْباً إرْباً؛ با شمشیرهایشان او را قطعه قطعه کردند».[۳۷] علیاکبر در لحظات آخر گفت: «ای پدر! سلام بر تو باد، این جدم رسول خداست، او به جامی لبریز مرا سیراب کرد و میگوید: به سوی ما شتاب کن».[۳۸]
در زیارت ناحیه غیرمشهور، مرة بن منقذ عبدی به عنوان قاتل حضرت علیاکبر و دیگر کسانی که در قتل او نقش داشتند، لعن شدهاند.[۳۹]
کشته شدگان از لشکر عمر بن سعد توسط علی اکبر را تا دویست نفر نیز ذکر کردهاند.[۴۰]
واکنش امام حسین(ع)
در روز عاشورا همه باید با اذن امام روانه میدان رزم میشدند و بنابر منابع تاریخی علیاکبر نخستین داوطلب از بنیهاشم بود که از امام اجازه جنگ گرفت و برخلاف برخی از موارد که امام حسین(ع) سریع اذن نمیداد، درباره علیاکبر، امام بلافاصله، اجازه دادند؛ چنانکه در مقاتل اینگونه گزارش شده که «فاستأذن اباه بالقتال فاذن له؛ از پدرش اذن خواست و او اذن داد». [۴۱] خوشدل طهرانی، (۱۲۹۳-۱۳۶۵ش) از روحانیان و شاعران تهران، در شعرش پیشگام شدن علیاکبر برای شهادت را مصداق عدالت امام حسین(ع) دانسته است:
اول ز جوان خود گذشتن | مصداق عدالت حسین است |
امام حسین(ع) پس از شهادت علیاکبر بر بالای جنازه او آمد، صورت به صورت او گذاشت[۴۲] و کشندگان او را نفرین کرد: «قَتَلَ الله قَوْماً قَتَلوک»[۴۳] و فرمود: «عَلَی الدُّنیا بَعْدَک الْعَفا؛ پس از تو افّ بر این دنیا باد.»[۴۴] سپس از جوانان اهل بیت خواست که جنازه علیاکبر را به کنار خیمهها منتقل کنند.[۴۵]
گریستن امام حسین(ع) بر علیاکبر
بر اساس گزارش کتابهای مقتل امام حسین(ع) سه بار برای علیاکبر گریسته است؛ در وداع نخستین که نوشتهاند: «نظر الیه نظر آیسٍ منه و أرخی عینَه و بَکَی...با نومیدی بدو نگریست و چشم به زیر انداخت وبگریست.»[۴۶]، در وداع دوم و هنگام در خواست آب از سوی علیاکبر که نوشتهاند: «فَبَکَی الحسین(ع) وقال ...» [۴۷]، و سوم در کنار بدن علی اکبر(ع) که با صدای بلند گریه کرد که گفته شده: «رفع الحسین(علیه السلام) صوتَه بالبکاء و لم یسمع أحد إلی ذلک الزمان صوته بالبکاء؛ حسین(ع) صدای گریهاش را بلند کرد در حالی که تا آن زمان کسی صدای گریه او را نشنیده بود». [۴۸]
ویژگیها و فضائل اخلاقی
السَّلاَمُ عَلَی الْحُسَینِ
وَ عَلَی عَلِی بْنِ الْحُسَینِ
وَ عَلَی أَصْحَابِ الْحُسَینِ[۴۹]
امام حسین(ع)، علیاکبر را شبیهترین مردم به رسول خدا(ص) از نظر قیافه ظاهری، اخلاق و سخن گفتن معرفی کرده[۵۰] و از او نقل شده هنگامی که ما مشتاق دیدن پیامبر(ص) میشدیم، به چهره علیاکبر نگاه میکردیم.[۵۱] محمد حسین غروی اصفهانی مجتهد شیعی در شعرش او را اینگونه وصف کرده است:
تمثل النبی فی سلیله | فی خلقه وخلقه وقیله | |
کما تجلى الله فی نبیه | فقد تجلى هو فی ولیه |
همچنین گفته شده معاویة بن ابیسفیان، علیاکبر را شایستهترین فرد برای حکومت میدانست؛ چرا که جدش، رسول خدا است و شجاعت بنیهاشم، سخاوت بنیامیه و زیبایی و بزرگی ثقیف را هم دارد.[۵۳] [یادداشت ۶]
در زیارت عاشورا پس از سلام بر امام حسین(ع) و قبل از سلام به اصحاب آن حضرت، سلام جداگانهای نیز به علی بن حسین داده شده است.[۵۴] برخی احتمال دادهاند که منظور از علی بن حسین در این سلام، علیاکبر است.[۵۵]
علیاکبر، احادیثی از جدش امام علی(ع) و نیز عایشه نقل کرده است.[۵۶] ابوالفرج در مقاتل الطالبیین اشعاری را در باره سخاوت و حق مداری و دین خواهی و شرافت خانوادگی علی اکبر از ناحیه مادرش لیلی دختر ابی مرة ثقفی نقل کرده است
لم تر عین نظرت مثله | من محتف یمشی و من ناعل | |
یغلی نئى اللحم حتى إذا | انضج لم یغل على الآکل | |
کان إذا شبّت له ناره | أوقدها بالشرف القابل | |
کیما یراها بائس مرمل | أو فرد حی لیس بالآهل | |
أعنی ابن لیلى ذا السدى الندى | أعنی ابن بنت الحسب الفاضل | |
لا یؤثر الدنیا على دینه | ولا یبیع الحق بالباطل |
«هیچ چشم بینائى در میان جمیع افراد بشر ــ خواه از میان پابرهنگان یا کفش پوشان ــ کسی را ندیده است که قبل از آمدن مهمان غذایش را آماده سازد و عادتش چنین باشد که آشکارا و کریمانه آتش برافروزد که فقیر بیچاره و هم کسی که خانواده ندارد و تنهاست و قدرت برافروختن آتش و تهیه غذا ندارند آتش را ببینند و از غذا بهرهمند گردند. مقصود من پسر لیلی است صاحب جود وخیر و بخشش؛ مقصودم پسر لیلی است زنی پاک گوهر و گرانمایه و بانویی بزرگ زاده و شریف. او کسی است که دنیا را بر دین برنمیگزیند و حق را به باطل نمیفروشد.